ناک ده

لغت نامه دهخدا

ناک ده. [ دِه ْ ] ( نف مرکب ) آنکه ناک فروشد. آنکه مشک مغشوش دهد :
مشک و پشکت یکی است تا تو همی
ناک ده را ندانی از عطار.
سنائی.
کز برای نام داند مرد دنیا علم دین
وز برای دام دارد ناک ده مشک تتار.
سنائی.
به شام ناک ده و آفتاب راه نشین
به صبح آینه کردار و ماه مارافسا.
مجیر بیلقانی.
ناک دهان صبا و شمال به بوی فوحات هوایش نافه ازاهیر شکافته. ( مرزبان نامه ). رجوع به ناک شود.

پیشنهاد کاربران

ناکْ دِه: فروشنده ی عطریات و مشک که جنس تقلبی دارد.
( ( مُشک پُشکت یکی است چون تو همی
ناکْ دِه را ندانی از عطار ) )
دکتر شفیعی کدکنی در مورد این واژه می نویسد: ( ( "ناک" به اضافه" ده" ( ناک دهنده ) و ناک به معنی مغشوش و ناخالص است از anak فارسی میانه در شعر خاقانی به معنی سکه ی قلب هم بکار رفته. نجم الدین رازی کلمه ی ناکده را دقیقا به معنی فروشنده ی عریات و مشک که جنسی تقلبی دارد بکار برده است.
...
[مشاهده متن کامل]

تا ناکدهان، جگر سوخته بمشک تبتی می فروشند. ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۶۹. )

بپرس