ناچیز بودن ؛ پست و حقیر و خوار و بی مقدار بودن. بی ارزش بودن. بی ارج بودن :
هرآنکس که ناچیز بد چیز گشت
وز اندازه کهتری برگذشت.
فردوسی.
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم.
سعدی ( گلستان ) .
هرآنکس که ناچیز بد چیز گشت
وز اندازه کهتری برگذشت.
فردوسی.
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم.
سعدی ( گلستان ) .