شد ز ماهان شریک ناپیدا
ماند ماهان ز گمرهی شیدا.
نظامی.
|| معدوم شدن. انهدام. تباه شدن. از بین رفتن. نیست ونابود شدن. محو شدن : نرگس و گل را که ناپیدا شوند از جور دی
عدل فروردین نگر تا چون همی پیدا کند.
ناصرخسرو.
|| غرق شدن. پوشیده شدن. فرورفتن : چندان خلق در مسجد کشتند که میان خون ناپیدا شدند. ( مجمل التواریخ ).خرم آن حیوان که او آنجا شود
اشتر اندر سبزه ناپیدا شود.
مولوی.