ناپلئون سوم
لغت نامه دهخدا
دوران اول آن بین سالهای 1852 تا 1860 است در این دوره ناپلئون سوم در نتیجه وضع قانون امنیت عمومی با استبداد و قدرت تمام سلطنت کرد، در دوره دوم که از 1860تا 1867 مدت گرفت بعضی مصونیتها و آزادیها به مردم داده شد، و در دوره سوم بین سالهای 1868 تا 1870 ناپلئون سوم «امپراطوری لیبرال » اعلام کرد. در این دوره حکومت امپراطوری دست به اصطلاحات اجتماعی زد، صنایع و کشاورزی و بازرگانی را تشویق و بنگاههای خیریه دایر کرد. ناپلئون سوم نیز با اروپائیان جنگهائی کرد: برای برتری یافتن بر کشورهای اروپائی جنگ کریمه را که از سال 1854 تا سال 1856 طول کشید ایجاد کرد و با معیت انگلستان در چین مداخله نمود و «کوشن شین » را به تصرف درآورد. در ایتالیا و مکزیک مداخله هائی نمود وبا پروس اعلان جنگ کرد. ولی در این جنگ در سدان به اسارت افتاد ( اول سپتامبر سال 1870 ) و پس از آنکه مدتی در اسارت آلمانها بسر برد بالاخره مجلس ملی فرانسه او را از امپراطوری عزل کرد. ناپلئون سوم در سال 1873 م. درگذشت.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
شارل لوئی ناپلئون بناپارت ( ۲۰ آوریل ۱۸۰۸ — ۹ ژانویه ۱۸۷۳ ) از ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۲ رئیس جمهور فرانسه بود و سپس از ۱۸۵۲ تا ۱۸۷۰ تحت عنوان ناپلئون سوم ( به فرانسوی: Napoleon III ) امپراتور این کشور شد. حکومت او آخرین حکومت سلطنتی تاریخ فرانسه بود و پس از برکناری اش در سال ۱۸۷۰ جمهوری جایگزین نظام پادشاهی در فرانسه شد.
... [مشاهده متن کامل]
لوئی ناپلئون فرزند لویی بناپارت و هورتنس بوهارنه بود. لویی بناپارت برادر ناپلئون بناپارت بود و هورتنس بوهارنه فرزند ژوزفین بوهارنه از ازدواج نخست او بود. به این ترتیب ژوزفین که همسر ناپلئون بناپارت بود، مادربزرگ مادری لوئی ناپلئون بود.
به دنبال سقوط لوئی فیلیپ در جریان انقلاب ۱۸۴۸ فرانسه، جمهوری دوم فرانسه برپا شد. در انتخابات ریاست جمهوری که در ۱۰ دسامبر ۱۸۴۸ برگزار گشت لوئی ناپلئون با حدود ۵٫۵ میلیون رأی برابر با ۷۴٫۲ درصد آرا پیروز شد.
تفرقه در بین جمهوری خواهان موجب افزایش قدرت رئیس جمهور شد تا اینکه لوئی ناپلئون در ۲ دسامبر ۱۸۵۱ مجلس را منحل کرد و از ۲ دسامبر ۱۸۵۲ خود را ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه نامید.
پس از جنگ کریمه در سال ۱۸۵۵ و همچنین جنگ فرانسه و اتریش در ۱۸۵۸، شکوه و اعتبار سیاسی ناپلئون سوم به عنوان حامی ملت های ضعیف مسیحی در بالکان به اوج خود رسید و به دوستی بریتانیا نیز پشت گرم بود. اما از همین زمان به علت برنامه های جاه طلبانه مقدمات ضعف و سقوطش آماده شد.
در فاصله ۱۸۵۷ تا ۱۸۶۰ ناپلئون سوم به همراه بریتانیا به مداخله در چین پرداخت ( جنگ دوم تریاک ) و نه تنها قرادادهای یک طرفه ای با چین امضا کرد که قیومیت فرانسه بر هندوچین را نیز به این کشور تحمیل کرد.
اشتباه بزرگ لوئی ناپلئون مداخله نظامی در مکزیک بین سالهای ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۷ بود؛ چراکه نه فرانسه توان اقتصادی دخالت در امور آمریکای لاتین را داشت و نه بریتانیا به فرانسه اجازه می داد که وارد حوزه اقتصادی اش شود. بریتانیا که از جاه طلبی لوئی ناپلئون نگران بود پروس ( به صدراعظمی بیسمارک که در جنگ ۱۸۶۶ با اتریش بر شاهزاده نشین های آلمانی تسلط یافته بود ) را تشویق کرد که به فرانسه حمله کند.
پس از انتخابات ۲ ژانویه ۱۸۷۰ جمهوریخواهان خواستار برافتادن پادشاهی شدند. اینان بر این باور بودند که آزادی و فرمان در یکجا با هم نمی گنجند. کشته شدن یک روزنامه نگار به نام ویکتور نوا به دست پیر بناپارت، عضوی از خانواده پادشاهی دستاویز خوبی را به دست انقلابیها داد؛ ولی امپراتور باز توانست در همه پرسی ۸ مه ۱۸۷۰ به سود پادشاهی رای بیاورد.
... [مشاهده متن کامل]
لوئی ناپلئون فرزند لویی بناپارت و هورتنس بوهارنه بود. لویی بناپارت برادر ناپلئون بناپارت بود و هورتنس بوهارنه فرزند ژوزفین بوهارنه از ازدواج نخست او بود. به این ترتیب ژوزفین که همسر ناپلئون بناپارت بود، مادربزرگ مادری لوئی ناپلئون بود.
به دنبال سقوط لوئی فیلیپ در جریان انقلاب ۱۸۴۸ فرانسه، جمهوری دوم فرانسه برپا شد. در انتخابات ریاست جمهوری که در ۱۰ دسامبر ۱۸۴۸ برگزار گشت لوئی ناپلئون با حدود ۵٫۵ میلیون رأی برابر با ۷۴٫۲ درصد آرا پیروز شد.
تفرقه در بین جمهوری خواهان موجب افزایش قدرت رئیس جمهور شد تا اینکه لوئی ناپلئون در ۲ دسامبر ۱۸۵۱ مجلس را منحل کرد و از ۲ دسامبر ۱۸۵۲ خود را ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه نامید.
پس از جنگ کریمه در سال ۱۸۵۵ و همچنین جنگ فرانسه و اتریش در ۱۸۵۸، شکوه و اعتبار سیاسی ناپلئون سوم به عنوان حامی ملت های ضعیف مسیحی در بالکان به اوج خود رسید و به دوستی بریتانیا نیز پشت گرم بود. اما از همین زمان به علت برنامه های جاه طلبانه مقدمات ضعف و سقوطش آماده شد.
در فاصله ۱۸۵۷ تا ۱۸۶۰ ناپلئون سوم به همراه بریتانیا به مداخله در چین پرداخت ( جنگ دوم تریاک ) و نه تنها قرادادهای یک طرفه ای با چین امضا کرد که قیومیت فرانسه بر هندوچین را نیز به این کشور تحمیل کرد.
اشتباه بزرگ لوئی ناپلئون مداخله نظامی در مکزیک بین سالهای ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۷ بود؛ چراکه نه فرانسه توان اقتصادی دخالت در امور آمریکای لاتین را داشت و نه بریتانیا به فرانسه اجازه می داد که وارد حوزه اقتصادی اش شود. بریتانیا که از جاه طلبی لوئی ناپلئون نگران بود پروس ( به صدراعظمی بیسمارک که در جنگ ۱۸۶۶ با اتریش بر شاهزاده نشین های آلمانی تسلط یافته بود ) را تشویق کرد که به فرانسه حمله کند.
پس از انتخابات ۲ ژانویه ۱۸۷۰ جمهوریخواهان خواستار برافتادن پادشاهی شدند. اینان بر این باور بودند که آزادی و فرمان در یکجا با هم نمی گنجند. کشته شدن یک روزنامه نگار به نام ویکتور نوا به دست پیر بناپارت، عضوی از خانواده پادشاهی دستاویز خوبی را به دست انقلابیها داد؛ ولی امپراتور باز توانست در همه پرسی ۸ مه ۱۸۷۰ به سود پادشاهی رای بیاورد.