ناپایداری
/nApAydAri/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
ناپایداری گونه ای بی ثباتی در سامانهای است که در آن ذره، انرژیِ کافی برای ثابت ماندن در یک یا تعداد بیشتری مکان را دارا نمی باشد و معمولاً با برخی از عواملِ خارجی یا درونیِ بی ثبات کننده و در حالِ رشد در سامانه مشخص می شود. [ ۱] باید به این نکته نیز توجه داشت که همهٔ سیستم هایی که در حالتِ ثبات نیستند لزوماً ناپایدار نیستند.
معمولاً هدفِ نظریهٔ کنترل، یافتن جواب های مناسبی برای اجرای جبران سازیِ بهینهٔ رفتارِ سامانه توسطِ کنترل کننده می باشد. به گونه ای که موجبِ پایداری سامانه و آرامش خروجی یا خروجی های آن حول یک نقطه کار و عدم نوسان خروجی ها حول این نقطه گردد. در بیشتر مواقع، یک دسته معادلات دیفرانسیل رابطه بین ورودی ها و خروجی های یک سامانه را تعریف می کنند. اگر این دسته معادلات، معادلاتی دیفرانسیل خطی با ضرایب ثابت باشند، می توان با محاسبه تبدیل لاپلاس آن ها یک تابع تبدیل که توصیف کننده رابطه بین ورودی و خروجی های سامانه است را بدست آورد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمعمولاً هدفِ نظریهٔ کنترل، یافتن جواب های مناسبی برای اجرای جبران سازیِ بهینهٔ رفتارِ سامانه توسطِ کنترل کننده می باشد. به گونه ای که موجبِ پایداری سامانه و آرامش خروجی یا خروجی های آن حول یک نقطه کار و عدم نوسان خروجی ها حول این نقطه گردد. در بیشتر مواقع، یک دسته معادلات دیفرانسیل رابطه بین ورودی ها و خروجی های یک سامانه را تعریف می کنند. اگر این دسته معادلات، معادلاتی دیفرانسیل خطی با ضرایب ثابت باشند، می توان با محاسبه تبدیل لاپلاس آن ها یک تابع تبدیل که توصیف کننده رابطه بین ورودی و خروجی های سامانه است را بدست آورد.
wiki: ناپایداری
مترادف ها
کوتاهی، زودگذری، ناپایداری، بی ثباتی، فراگذری
تغییر، دگرگونی، اختلاف، ناپایداری، بی ثباتی، تغییر پذیری
ناپدیدی، امحاء، ناپایداری، محو تدریجی، فقدان تدریجی، غیب زدگی، زوال تدریجی
ناپایداری، تلون مزاج، بی ثباتی، عدم ثبات
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بی اساس بودن ( ادعا، گزارش )
سستی