به ناپارسائی نگر نغنوی
نیارم نکو گفت اگر نشنوی .
ابوشکور.
ز کار وی ارخون خروشی رواست که ناپارسائی بر او پادشاست.
فردوسی.
چو آکنده شد پادشائی گرفت ببالید وناپارسائی گرفت.
فردوسی.
ناپارسائی هم از مردان عار است و هم از زنان. ( اسکندرنامه خطی ). چون شما را ناپارسائی او معلوم شد. ( اسکندرنامه ).