دیکشنری
مترجم
بپرس
ناوردجوی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ناوردجوی. [ وَ ] ( نف مرکب ) ناوردجو. رجوع به ناوردجو شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها