دیکشنری
مترجم
بپرس
ناوردجو
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ناوردجو. [وَ ] ( نف مرکب ) جنگجو. مبارز. رجوع به ناورد شود.
فرهنگ عمید
ناوردخواه، جنگجو.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها