ناورد زدن. [ وَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) جولان دادن. چرخیدن : به هر در کز دهن خواهم برآوردزنم پهلو به پهلو چند ناورد.نظامی.حسابی کرد با خود کاین جوانمردکه زد بر پشت من چون چرخ ناورد.نظامی.