دیکشنری
مترجم
بپرس
ناوبانی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ناوبانی. ( حامص مرکب ) ملاحی. کشتی بانی. ناخدائی. عمل ناوبان. رجوع به ناوبان شود.
فرهنگ فارسی
شغل ودرجه ناوبان .
مترادف ها
lieutenancy
(اسم)
درجه ستوانی، نیابت، ناوبانی، قلمرو ستوانی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها