ناوابسته کردن


معنی انگلیسی:
disaffiliate, dissociate

مترادف ها

disconnect (فعل)
قطع کردن، جدا کردن، تفکیک کردن، گسستن، منفصل کردن، ناوابسته کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس