ناهار شکستن. [ ش ِ ک َت َ ] ( مص مرکب ) رفع گرسنگی کردن با خوردن : و ترا [ گربه ] با خویشتن آشنائی نمی بینم جز آنکه به خوردن من [ موش ] ناهار بشکنی. ( کلیله و دمنه ). به طبع گرسنه چشم حمیت اندیشم که جز به نعمت جود تو نشکند ناهار.
عرفی ( از آنندراج ).
فرهنگ معین
(ش کَ تَ ) (مص ل . ) غذا خوردن ، رفع گرسنگی کردن .