نانکش. [ ک ِ ] ( اِ ) ون باشد که آن را حبةالخضرا گویند. ( فرهنگ رشیدی ) . ون ، و آن دانه ای است مغزدار که خورند و آن را بن هم گویند و به عربی حبةالخضراء خوانند. ( برهان قاطع ). بار درخت بنه که به تازی حبةالخضراء و به ترکی چاتلانغوش نامند. حب العرعر. ( ناظم الاطباء ).