نانداری

لغت نامه دهخدا

نانداری. ( حامص مرکب ) نان داشتن. فقیر و محتاج نبودن. داشتن استطاعت و تمکن مادی. ناندار بودن. رجوع به ناندار شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس