نانخورش کردن

لغت نامه دهخدا

نانخورش کردن. [ خوَ / خ ُ رِ ک َدَ ] ( مص مرکب ) خورش نان کردن. قاتق نان کردن. غذا و خورش را اعم از ترشی یا شیرینی و پنیر و ماست و جزآن با نان خوردن : نقل است که آن روز که بلائی بدو نرسیدی گفتی : الهی ! نان فرستادی نانخورش می باید، بلائی فرست تا نانخورش کنم. ( تذکرة الاولیاء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) خوردنیی راخورش نان ساختن قاتق نان کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس