نان مخور

لغت نامه دهخدا

نان مخور. [ م َ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) آنکه کمتر از لزوم خرج کند. ممسک. لئیم. ( منتهی الارب ). || تنگ دست. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نان نخور شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - لئیم خسیس ممسک . ۲ - تنگدست فقیر.

پیشنهاد کاربران

بپرس