نان ده

لغت نامه دهخدا

نان ده. [ دِه ْ ] ( نف مرکب ) سخی. بخشنده. باذل. پهلودار. ( حاشیه تاریخ سیستان ). نان رسان. نان دهنده. که معاش دیگران تعهد و تأمین کند. که رزق و معیشت اطرافیان و زیردستان رساند : چنو بخشنده و نان ده اگرگوئی که هرگز به سیستان برنیامد. ( تاریخ سیستان ).
نان دهانم بدین کله داری
نانخورانم بدان گنهکاری.
نظامی ( هفت پیکر ).

فرهنگ عمید

۱. نان دهنده، آن که وسایل امرار معاش کسی را تٲمین کند.
۲. [مجاز] کریم، بخشنده.

پیشنهاد کاربران

بپرس