نان درآستین خوردن ؛ غایت خسّت و فرومایگی به کار بردن. ( آنندراج ) :
صدف نبود که از گرداب در چشم تو می آید
که دریا از بخیلی میخورد در آستین نان را.
سلیم ( از آنندراج ) .
صدف نبود که از گرداب در چشم تو می آید
که دریا از بخیلی میخورد در آستین نان را.
سلیم ( از آنندراج ) .