نان در انبان کسی نهادن

پیشنهاد کاربران

نان در انبان کسی گذاشتن یا نهادن ؛ او راتهیه اسباب سفر و تکلیف غربت کردن. ( آنندراج ) . از خانه بیرون کردن. ( امثال و حکم ) . عذرش را خواستن. رویش را به راه دادن :
نشستم تا همی خوانم نهادی
روَم چون نان در انبانم نهادی.
نظامی

بپرس