نان دانی. ( اِ مرکب ) جای نان. صندوق یا سبدی که در آن نان نهند. دیگ یا گنجه جای نان. جای نگه داشتن نان. ظرفی که نان در آن نگه دارند. || محل ارتزاق. وسیله اعاشه. راه معاش. ممر رزق. آنجا یا آن وسیله که از آن کسب رزق کنند: آزادی ناندانی عده کثیری شده است. ( یادداشت مؤلف ). منبر و مسجد ناندانی ملا حسن است. || مجازاً، شکم. معده. - امثال : همه جا سست و مُست است ناندانیم درست است .
فرهنگ معین
(اِمر. ) ۱ - (عا. ) محلِ درآمد و کسب و کار. ۲ - مجازاً: شکم ، معده .
پیشنهاد کاربران
Daily bread Nest egg Means of living Income source Wherewithal Chips Scratch Bread and butter Coffers Chattels