نان جویی

لغت نامه دهخدا

نانجویی. ( حامص مرکب ) طلب رزق و معاش. طلب روزی. روزی طلبی. || گدائی. دریوزه گری. نانخواهی. || دنیاطلبی. عمل نانجوی. رجوع به نانجوی شود.

فرهنگ فارسی

۱ - طلب نان .۲ - طلب رزق روزی طلبی ۳ - گدایی .۴ - دنیاطلبی .

پیشنهاد کاربران

بپرس