نان تلخ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
نان تلخ ؛ نان متعفن و از مزه برگشته و این از جهت امتداد زمان بود. ( آنندراج ) .
نان کهنه کپک زده سبز بهار گذشته همراه تن ماهی تاریخ گذشته سرد پائیزی نوشابه تاریخ گذشته نیمه کاره چند نفر خورده سرد زمستانی وتبی چنان وهم انگیز و زیبا لذت بخش و گرم تابستانی