نان تاوگی

فرهنگ فارسی

(اسم ) نانی که برتابه پزندو آن [ بدباشد زیرا که آهن او رانیک خشک کرده بود لاجرم غلیظ باشد.] یانان تاوگی خوردن . محنت کشیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس