نان به خون تر شدن و نان به خون افتادن ؛ کنایه از محروم بودن و منفعت نیافتن از چیزی. ( آنندراج ) . به تلخی و سختی زیستن :
از صفای دل نباشد حاصلی درویش را
نان به خون تر می شود صبح صداقت کیش را.
صائب ( از آنندراج ) .
از صفای دل نباشد حاصلی درویش را
نان به خون تر می شود صبح صداقت کیش را.
صائب ( از آنندراج ) .
نان به خون افتادن ؛ با سختی و خون دل امرار معاش کردن :
هرکه دارد جوهری نانش به خون افتاده است
روزی شمشیر آب ناشتائی بیش نیست.
صائب ( از آنندراج ) .
هرکه دارد جوهری نانش به خون افتاده است
روزی شمشیر آب ناشتائی بیش نیست.
صائب ( از آنندراج ) .