نان بستن

لغت نامه دهخدا

نان بستن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) چسبانیدن خمیر به دیوار تنور. دوسانیدن نان به دیوار تنور. || کنایه از آرمیدن با زن :
تنوری گرم دید و نان در او بست.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) چسبانیدن خمیربدیوارتنور.یانان بستن درتنورکسی . آرمیدن باوی جماع کردن : تنوری گرم دیدونان دراوبست . ( نظامی )

پیشنهاد کاربران

بپرس