نان بری

/nAnbori/

لغت نامه دهخدا

نان بری. [ ب ُ ] ( حامص مرکب ) نان بریدن. روزی و معاش و مواجب کسی را بریدن و قطع کردن. موجب و باعث قطع روزی و رزق دیگران شدن. درآمد ضروری کسی را قطع کردن : نان بری کار خوبی نیست. || ( اِ مرکب ) وسیله بریدن و قطعه قطعه کردن نان.
- کارد نان بری ؛ کاردی با لبه دندانه دار مضرس ، مخصوص بریدن نان.

فرهنگ فارسی

۱ - عمل بریدن نان وقطعه قطعه کردن آن . یاکارد نان بری .کاردی که بوسیله آن نان رابقطعات تقسیم کنند.۲ - قطع جیره ومواجب کسی .

پیشنهاد کاربران

نان بری:/nānbori/ اسم، [ گفتاری] از میان بردن درآمد یا گذران زندگی کسی.
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
نان کسی را بریدن؛ نان کسی را آجر کردن:
take the bread out of someone's mouth
to deprive someone of a livelihood

بپرس