نان بده

لغت نامه دهخدا

نان بده. [ ب ِ دِه ْ ] ( نف مرکب ) سخی. سخاوتمند. دست و دلباز. که به دیگران نان میدهد. که به اطرافیان و زیردستان نان میرساند. نان رسان. نان ده. سخی خاصه نسبت به نوکران و پیشکاران.

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - آنکه رزق دیگران راتامین کند. ۲ - سخی سخاوتمند: اوکه مردنان بده نیکوکار و با همه احوال خوش نیت و نیکخواهی بود..

فرهنگ معین

(ب د ) (ص فا. ) (عا. ) روزی رسان ، سخاوتمند.

پیشنهاد کاربران

بپرس