نان باره

لغت نامه دهخدا

نان باره. [ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) نان طلب. نانجوی. نانخواه.

فرهنگ فارسی

آنکه درطلب نانست نان جوی نان خواه : کندتازه نانباره هرکسی در آن باره سازدنوازش بسی . ( نظامی .گنجینه گنجوی .ص ۱۵۳ )

پیشنهاد کاربران

بپرس