نامی کاشانی
لغت نامه دهخدا
بیا بیا که بود اول کرشمه و ناز
بکن بکن که به نازت مراست روی نیاز
شبی ز زلف تو گفتم به دل حدیثی گفت
به عمر کوته خود بسته ای امید دراز
به سینه سوز تو بنهفتم و ندانستم
که کشف راز کند آب دیده غماز.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید