نامی ترمدی
لغت نامه دهخدا
امشب ز سوز سینه خوشم مهلت ای اجل
خاشاک نیمسوخته مهمان آتش است.
چون گریه من دید نهان کرد تبسم
پیداست که این گریه من بی اثری نیست.
در عشق بتان مشق جنون باید کرد
جان را بطریق رهنمون باید کرد
چون شیشه تمام پر ز خون باید شد
وآنگه ز ره دیده برون باید کرد.
رجوع به طبقات اکبری ج 2 ص 500 و شمع انجمن ص 346 و روز روشن ص 679 و منتخب التواریخ بداونی ج 3 ص 364 و نگارستان سخن ص 117 و مقالات الشعراءص 798 شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید