نامه سیاه

لغت نامه دهخدا

نامه سیاه. [ م َ / م ِ] ( ص مرکب ) کسی که نامه اعمال وی سیاه و تیره باشد. ( ناظم الاطباء ). گنهکار. بدکار. بدعمل :
نی چو حاکم اوست گرد او مگرد
تا شوی نامه سیاه و روی زرد.
مولوی.
من ارچه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه
هزار شکر که یاران شهر بی گنهند.
حافظ.

فرهنگ فارسی

۱ - کسی که کارهای بدبسیارکرده ونامه عملش سیاه است گناهکار بدعمل : من ارچه عاشقم ور ندومست و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهربی گنهند. ( حافظ ) مقابل نامه سفید.

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) بدکردار، گناه کار.

فرهنگ عمید

کسی که گناه بسیار کرده و نامۀ عملش سیاه است، شخص گناهکار.

پیشنهاد کاربران

بپرس