نامه به کودکی که هرگز زاده نشد ( به ایتالیایی: Lettera a un bambino mai nato ) رمانی به زبان ایتالیایی از اوریانا فالاچی، نویسنده و خبرنگار ایتالیایی است که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد.
این کتاب با زاویه دید اول شخص و در قالب نامه ای از راوی داستان، یک زن جوان که گویا خود فالاچی است، به جنینی که در رحم خوداست نوشته شده؛ او فرزند نازاده اش را از مصیبت های دنیا و بی رحمی آن آگاه می کند.
این کتاب تا ژانویه ۲۰۰۷ بیش از ۴ میلیون نسخه ( بدون احتساب کپی ها ) فروش داشته است. [ نیازمند منبع]
به آنکه از تردید نمی هراسد به آنکه چراها را می جوید بی پروا از خستگی یا درد، یا مرگ. به آنکه معمای دادن یا دریغ کردن زندگی را فراروی خود قرار می دهد این کتاب هدیه ای است از یک زن برای همهٔ زنان
امشب پی بردم که وجود داری: بسان قطره ای از زندگی که از هیچ جاری باشد. با چشم باز، در ظلمت محض دراز کشیده بودم که ناگهان در دل تاریکی، جرقه ای از آگاهی و اطمینان درخشید: آری، تو آنجا بودی. وجود داشتی. گویی تیری به قلبم خورده بود. و وقتی صدای نامرتب و پر هیاهوی ضربانش را باز شنیدم احساس کردم تا خرخره در گودال وحشتناکی از تردید و وحشت فرو رفته ام. سعی کن بفهمی . . . من از دیگران نمی ترسم. با دیگران کاری ندارم. از خدا هم نمی ترسم. به این حرفها اعتقادی ندارم. از درد هم نمی ترسم. ترس من از توست. از تو که سرنوشت، وجودت را از هیچ ربود و به جدار بطن من چسباند. هر چند همیشه انتظارت را کشیده ام، هیچگاه آمادگی پذیرایی از تو را نداشته ام و همیشه این سوال وحشتناک برایم مطرح بوده است: نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی؟ نکند نخواهی زاده شوی؟ نکند روزی به سرم فریاد بکشی که: " چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا درست کردی؟ چرا ؟"
این کتاب، نخستین بار در سال ۱۳۵۵ شمسی با عنوان «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» توسط مانی ارژنگی به فارسی ترجمه و توسط موسسه انتشارات امیرکبیر در ایران منتشر شد. ( شماره ثبت کتابخانه ملی: ۱۰۰۲ - ۲۵۳۵/۷/۱۷ )
دومین ترجمه ی کتاب نیز، با عنوان «نامه به کودکی که هرگز متولد نشد» توسط ویدا مشفق به فارسی ترجمه شد و انتشارات جاویدان آن را در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. در سال ۱۳۸۲ یغما گلرویی ترجمه چهارم این کتاب را انجام داد و انتشارات دارینوش آن را به چاپ رساند. نشر ایرمان نیز در سال ۱۳۹۷ این کتاب را در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با ترجمه ی دکتر حسن نامجو در ۹۶ صفحه به چاپ رساند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین کتاب با زاویه دید اول شخص و در قالب نامه ای از راوی داستان، یک زن جوان که گویا خود فالاچی است، به جنینی که در رحم خوداست نوشته شده؛ او فرزند نازاده اش را از مصیبت های دنیا و بی رحمی آن آگاه می کند.
این کتاب تا ژانویه ۲۰۰۷ بیش از ۴ میلیون نسخه ( بدون احتساب کپی ها ) فروش داشته است. [ نیازمند منبع]
به آنکه از تردید نمی هراسد به آنکه چراها را می جوید بی پروا از خستگی یا درد، یا مرگ. به آنکه معمای دادن یا دریغ کردن زندگی را فراروی خود قرار می دهد این کتاب هدیه ای است از یک زن برای همهٔ زنان
امشب پی بردم که وجود داری: بسان قطره ای از زندگی که از هیچ جاری باشد. با چشم باز، در ظلمت محض دراز کشیده بودم که ناگهان در دل تاریکی، جرقه ای از آگاهی و اطمینان درخشید: آری، تو آنجا بودی. وجود داشتی. گویی تیری به قلبم خورده بود. و وقتی صدای نامرتب و پر هیاهوی ضربانش را باز شنیدم احساس کردم تا خرخره در گودال وحشتناکی از تردید و وحشت فرو رفته ام. سعی کن بفهمی . . . من از دیگران نمی ترسم. با دیگران کاری ندارم. از خدا هم نمی ترسم. به این حرفها اعتقادی ندارم. از درد هم نمی ترسم. ترس من از توست. از تو که سرنوشت، وجودت را از هیچ ربود و به جدار بطن من چسباند. هر چند همیشه انتظارت را کشیده ام، هیچگاه آمادگی پذیرایی از تو را نداشته ام و همیشه این سوال وحشتناک برایم مطرح بوده است: نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی؟ نکند نخواهی زاده شوی؟ نکند روزی به سرم فریاد بکشی که: " چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا درست کردی؟ چرا ؟"
این کتاب، نخستین بار در سال ۱۳۵۵ شمسی با عنوان «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» توسط مانی ارژنگی به فارسی ترجمه و توسط موسسه انتشارات امیرکبیر در ایران منتشر شد. ( شماره ثبت کتابخانه ملی: ۱۰۰۲ - ۲۵۳۵/۷/۱۷ )
دومین ترجمه ی کتاب نیز، با عنوان «نامه به کودکی که هرگز متولد نشد» توسط ویدا مشفق به فارسی ترجمه شد و انتشارات جاویدان آن را در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. در سال ۱۳۸۲ یغما گلرویی ترجمه چهارم این کتاب را انجام داد و انتشارات دارینوش آن را به چاپ رساند. نشر ایرمان نیز در سال ۱۳۹۷ این کتاب را در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با ترجمه ی دکتر حسن نامجو در ۹۶ صفحه به چاپ رساند.