دیکشنری
مترجم
بپرس
نامقدور
برابر پارسی
: ناتوانسته، ناشدنی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
نامقدور. [ م َ ] ( ص مرکب ) ناممکن. نامیسر.
پیشنهاد کاربران
نامقدور: غیر قابل انجام
+ عکس و لینک