نامعتبر


مترادف نامعتبر: بی اساس، بی بنیاد، بی پایه، موهوم، مهمل، غیرمعتبر، نامعتمد، ناموثق، بی ارزش، بی اعتبار

متضاد نامعتبر: معتبر

برابر پارسی: بی ارزش، بی پایه

معنی انگلیسی:
not creditablen, unreliable, spurious, inauthentic

لغت نامه دهخدا

نامعتبر. [ م ُ ت َ ب َ ] ( ص مرکب ) بی اعتبار. بی ارزش. بی اساس. نامستحکم. نااستوار. بی پا. که معتبر و مقبول نیست. که اعتبار و اعتمادی به آن نیست.

فرهنگ فارسی

۱ - بی اعتباربی ارزش . ۲ - بی پایه بی اساس .

واژه نامه بختیاریکا

سا سست

مترادف ها

inoperative (صفت)
غیر عملی، پوچ، باطل، غیر موثر، نامعتبر

invalid (صفت)
پوچ، ناتوان، بی اعتبار، علیل، باطل، نامعتبر

unreliable (صفت)
نامعتبر، نامطمئن، غیر قابل اطمینان، غیرقابل اعتماد، اتکا ناپذیر

irresponsible (صفت)
عاری از حس مسئولیت، نامعتبر، وظیفه نشناس، غیر مسئول

فارسی به عربی

عاجز , عدیم الثقة , غیر مسوول

پیشنهاد کاربران

بپرس