نامشخص

/nAmoSaxxas/

مترادف نامشخص: مجهول، پادرهوا، نامعلوم، نامعین، نامحدود

متضاد نامشخص: مشخص، معین

برابر پارسی: ( نامشخّص ) ناپایدار | ناپایدار، ناپیدا

معنی انگلیسی:
blind, blur, blurry, dim, equivocal, formless, hazy, ill-defined, indefinite, indeterminate, indistinct, invisible, neutral, noncommittal, nondescript, uncertain, unclear, undecided, unknown, vague, ambiguous

لغت نامه دهخدا

نامشخص. [ م ُ ش َخ ْ خ َ ] ( ص مرکب ) نامعین. ( ناظم الاطباء ). بی تحقیق و نامعین. ( غیاث اللغات ). || آنکه بر یک وضع و حالت نباشد.( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). نااستوار. ناپایدار. تغیرپذیر. بی قرار. متردد. ( ناظم الاطباء ) :
همچون کلیم دیگر یک نامشخصی کو
آگاه و مست غفلت پرشغل و هیچکاره.
کلیم ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - نامعین .۲ - تغییرپذیرناپایدار: همچون کلیم دیگر یک نامشخصی کو آگاه و مست غفلت پر شغل و هیچکاره . ( کلیم )

مترادف ها

indeterminate (صفت)
بی نتیجه، نا معین، سیال، معلق، نا مشخص، پادر هوا

unlimited (صفت)
مطلق، نامحدود، نا معین، نامعلوم، بی حد، نا مشخص

peddling (صفت)
جزئی، ناچیز، نا مشخص

indistinctive (صفت)
نا مشخص

فارسی به عربی

غیر محدود
غیر محدد

پیشنهاد کاربران

بپرس