نامستور


مترادف نامستور: روسپی، فاحشه، هرجایی، آشکار، فاش، برهنه ، پیدا، پوشیده

متضاد نامستور: نجیب

برابر پارسی: ناپوشیده، برهنه، آشکار

لغت نامه دهخدا

نامستور. [ م َ ] ( ص مرکب ) آشکار. ظاهر. هویدا. پیدا. واضح. صریح. پدیدار. غیرمستقر. ناپوشیده. لائح. || عریان. لخت. برهنه.

پیشنهاد کاربران

بپرس