نامربوط
/nAmarbut/
مترادف نامربوط: بی ربط، بی سروته، بی مناسبت، بیهوده، چرند، مزخرف، مهمل، نابجا، ناشایست، هجو
متضاد نامربوط: بجا، مربوط، مناسب
برابر پارسی: بی سروته، چرند و پرند، نابسته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- سخنان نامربوط ؛ سخنان شوریده و بی سروته.
|| دشنام. هرزه. لایعنی.
- نامربوط گفتن ؛ بی معنی و بیهوده گفتن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. نامناسب.
مترادف ها
نابجا، نامربوط، نا شایسته، نا مناسب، نالایق، بی جا، خارج از نزاکت
ناپسند، پوچ، مضحک، نامعقول، بی معنی، یاوه، چرند، نامربوط
نامربوط، بی ربط، غیر ضروری
نامربوط
نامربوط، تهمت، دشنام، فحاش، بدزبان، زبان دراز، توهین آمیز، تجاوز به عصمت، تعدی، قابل استفاده، پر توپ و تشر
بی معنی، چرند، نامربوط، نادان، ناجور، بی عرضه، بی منطق
نامربوط، بی ربط، نا مناسب
فارسی به عربی
غیر ذو علاقة
پیشنهاد کاربران
بیجا، نابجا
بی مورد
چِرت و پِرت - بیمعنی - حرف زشت - حرف زشت
آسمان و ریسمان