نامرئی
/nAmar~i/
مترادف نامرئی: پنهان، غایب، غیب، غیبی، گم، مخفی، ناپدید، ناپیدا، نامشهود، نهان
متضاد نامرئی: پیدا
برابر پارسی: نادیدنی، نا پیدا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- نامرئی شدن ؛ غیب شدن. غایب شدن.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
نامرئی (آهنگ لینکین پارک). نامرئی ( به انگلیسی: Invisible ) نام ترانه ای از گروه لینکین پارک است؛[ ۱] این ترانه توسط مایک شینودا خوانده شده است.
این ترانه در ۱۰ مه ۲۰۱۷ به صورت دیجیتالی توسط لینکین پارک منتشر شد؛ در همان روز گروه یک موزیک ویدئو برای این ترانه در یوتیوب منتشر کرد.
این ترانه معمولاً در نیمه پایانی کنسرت ها توسط مایک شینودا انجام می شد؛ بر لب داشتن لبخند هنگام اجرای این ترانه توسط مایک، از ویژگی های اجرای آن است.
این ترانه در ۱۰ مه ۲۰۱۷ به صورت دیجیتالی توسط لینکین پارک منتشر شد؛ در همان روز گروه یک موزیک ویدئو برای این ترانه در یوتیوب منتشر کرد.
این ترانه معمولاً در نیمه پایانی کنسرت ها توسط مایک شینودا انجام می شد؛ بر لب داشتن لبخند هنگام اجرای این ترانه توسط مایک، از ویژگی های اجرای آن است.
نامرئی (فیلم). نامرئی ( به انگلیسی: The Invisible ) یک فیلم فراطبیعی مهیج آمریکایی محصول سال ۲۰۰۷ و به کارگردانی دیوید اس. گویر است. در این فیلم بازیگرانی همچون جاستین چتوین، مارگاریتا لیویوا، مارسیا گی هاردن، کریس مارکت و الکس اولافلین ایفای نقش می کنند. نامرئی به عنوان بازسازی فیلم سوئدی «دن اوسینلیگه» در سال ۲۰۰۲ به شمار می رود که خود آن نیز اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته متز وال است. فیلم نامرئی در ۲۷ آوریل ۲۰۰۷ منتشر شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: نامرئی (فیلم)
پیشنهاد کاربران
واژه نامرئی
معادل ابجد 302
تعداد حروف 6
تلفظ nāmar'i
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [فارسی. عربی] [فارسی. عربی]
مختصات ( مَ ) [ فا - ع . ] ( ص . )
آواشناسی nAmar'i
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه نا. ( پیشوند ) حرف نفی است بر مشتقات و صفات که کنایه از اسم فاعل و اسم مفعول است داخل میگردد. ( غیاث ) . بر کلمه درآید که محمول باشد بر منفی بطریق مواطات چنانکه دردمند و هوشیار که نادردمند و ناهوشیار خوانند. ( آنندراج ) . از ادات نفی و سلب است ، اوستائی na، هندی باستان na. . . کردی na و آن برای ترکیب صفات منفی ، در اول اسم و صفت درآید: ناامید، نابکار، ناخوب ، ناچران ، نابسود. ( حاشیه برهان چ معین ص 2086 ) . حرف نفی و سلب است و به اول فعل و مصدر و حاصل مصدر و اسم و صفات درآید. این حرف چون بر کلمه ای درآید، حروفی چون �ا� و �ه � و گاهی کلمه دوم در مرکبات از آخر کلمه مرکب حذف میشود:ناشخود، ناشخوده. ناشکیب ، ناشکیبا. نارسید، نارسیده. نابرید، نابریده. ناارز، ناارزنده. ناامید، ناامیدوار. ناباک ، ناباک دار. و نابسود، نابکار، ناپاکزاد، ناپسند، نابود، ناتوان ، ناچار، ناچرید، ناساز، ناسپاس ، ناسزا. ناشناس ، ناکام. نامراد، ناهمال ، نایافت. ( یادداشت مؤلف ) . ناکرده پدرود. ناچار. ناپدید. نانشسته. نازاد. ناتوان. ناسزا. نااهل. ناپیدا. ناپایدار. نادان. نامهربان. ناخرسند. نادوستداری :
مرا او بود هم نوح و هم ابراهیم و دیگر کس
همه کنعان نااهلند یا نمرود کنعانی
منبع. لغت نامه دهخدا
معادل ابجد 302
تعداد حروف 6
تلفظ nāmar'i
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [فارسی. عربی] [فارسی. عربی]
مختصات ( مَ ) [ فا - ع . ] ( ص . )
آواشناسی nAmar'i
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه نا. ( پیشوند ) حرف نفی است بر مشتقات و صفات که کنایه از اسم فاعل و اسم مفعول است داخل میگردد. ( غیاث ) . بر کلمه درآید که محمول باشد بر منفی بطریق مواطات چنانکه دردمند و هوشیار که نادردمند و ناهوشیار خوانند. ( آنندراج ) . از ادات نفی و سلب است ، اوستائی na، هندی باستان na. . . کردی na و آن برای ترکیب صفات منفی ، در اول اسم و صفت درآید: ناامید، نابکار، ناخوب ، ناچران ، نابسود. ( حاشیه برهان چ معین ص 2086 ) . حرف نفی و سلب است و به اول فعل و مصدر و حاصل مصدر و اسم و صفات درآید. این حرف چون بر کلمه ای درآید، حروفی چون �ا� و �ه � و گاهی کلمه دوم در مرکبات از آخر کلمه مرکب حذف میشود:ناشخود، ناشخوده. ناشکیب ، ناشکیبا. نارسید، نارسیده. نابرید، نابریده. ناارز، ناارزنده. ناامید، ناامیدوار. ناباک ، ناباک دار. و نابسود، نابکار، ناپاکزاد، ناپسند، نابود، ناتوان ، ناچار، ناچرید، ناساز، ناسپاس ، ناسزا. ناشناس ، ناکام. نامراد، ناهمال ، نایافت. ( یادداشت مؤلف ) . ناکرده پدرود. ناچار. ناپدید. نانشسته. نازاد. ناتوان. ناسزا. نااهل. ناپیدا. ناپایدار. نادان. نامهربان. ناخرسند. نادوستداری :
مرا او بود هم نوح و هم ابراهیم و دیگر کس
همه کنعان نااهلند یا نمرود کنعانی
منبع. لغت نامه دهخدا
خیلی خوب بود
در پارسی " نابین "
این واژه فارسی ـ عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی اَبیداگ می باشد