نامدبوغ

لغت نامه دهخدا

نامدبوغ. [ م َ ] ( ص مرکب ) دباغی ناشده. مقابل مدبوغ.

پیشنهاد کاربران

دباغی نشده . پوستِ جدا شدۀ خام
آدمی را پوست نامدبوغ دان
از رطوبتها شده زشت و گران
( مثنوی معنوی )
دباغی نشده
پوست خام
پوست از دارو بلاکش می شود
چون ادیم طایفی خوش می شود
✏ �مولانا�