نامثمر. [ م ُ م ِ ] ( ص مرکب ) بی بار. بی حاصل. بی ثمر: امروز که باد قبول فضل راکد است و آتش غیرت اکابر خامد... ودر خدمت صناعت نامثمر. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 9 ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) بی حاصل بی ثمر:[ امروزکه باد قبول فضول راکداست و آتش غیرت اکابرخامد... و درخت صناعت نامثمر ... ] بی بار . بی حاصل . بی ثمر