نام گرفتن.[ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) شهرت یافتن. مشهور و معروف شدن. شهره گشتن. نامی شدن : خدمت های پسندیده نمایند تا بدان زیاد نام گیرند. ( تاریخ بیهقی ). امیر محمود... گفته بود که... مرد به هنر نام گیرد. ( تاریخ بیهقی ). کس به غلط نام نگیرد. ( تاریخ بیهقی ). زین حصار تو بنده نام گرفت آفرینها بر این حصار تو باد.
مسعودسعد.
خردمند چون بکوشد اگر پیروز آید نام گیرد. ( کلیله و دمنه ). کار چون راست بود مرد کجا گیرد نام از چنین حادثه ها مردان گردند سمر.
سنائی.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) مشهورشدن معروف گشتن : [ مرد بهتر نام گیرد...]