نام شکستن. [ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) نام کسی را شکستن ؛ خوار و خفیف کردن او را : جفا زین بیش ؟ کاندامم شکستی چو نام آور شدی نامم شکستی.نظامی.با نام شکستگان نشستن نام من و نام خود شکستن.نظامی.
نام شکستن: بی آبرو کردن. خوار کردن. دلشان گسسته نور چو شمع وثاقشان دینشان شکسته نام چو اهل حجابشانخاقانی+ عکس و لینک