نامم نامش ونامش نامم.
نامش نامم ونامم نامش.
گل کرده. نام آور ، نیماور، نامدار، نشان، انگشت نما. کلیک نما، کلیک:لری انگشت.
نام ، اسم ، نشان و . . . نام یا دانشی ( علمی ) است ویا نهادی ( وضعی ) نامهای دانشی مانند ریموت ( کلیل ) را می توان دگرش داد و نامهای نهادی ( وضعی ) را مانند یوکوهامامانند دماوندروی کالاهای خودمان برای جهان راهم در برنامه داشت.
ناُم
نام برابر پارسی "اسم" در عربی و "name" در انگلیسی است.
شوربختانه نام ها در ایران، خیلی کم پارسی هستند و بیشترشان عربی شده اند ( همچون نام من! )
خواهشمندم نام های ایرانی را روی فرزندان خود بگذارید تا نام های بیگانه رفته رفته کم و نام های پارسی رفته رفته زیاد شوند. زیاد شدن نام های پارسی مایه این است که زبان پارسی را بیشتر بشناسیم، چون این واژه ها فراگیر می شوند و برابرشان را درمی یابیم ( نام ها میتوانند یاری برسانند )
... [مشاهده متن کامل]
بدرود!
دو قلو ها بخاطر این سرنوشت مختلفی دارند چون اسم ( نام ) هاشون فرق میکنه
پس اسم ( نام ) خیلی تاثیر میذاره روی سرنوشت
پس بخاطر همین اسمت رو عوض کنی سرنوشتت عوض میشه
دو قلو ها بخاطر این سرنوشت مخالفی دارند چون اسم ( نام ) هاشون فرق میکنه
پس اسم ( نام ) خیلی تاثیر میذاره روی سرنوشت
پس بخاطر همین اسمت رو عوض کنی سرنوشتت عوض میشه
اسمتون ( نام ) رو عوض نکنید چون اسمتون رو کائنات میفرستن از طریق پدر و مادرتون با اسمتون میشه فهمید ویژگی و رایزینگ و چارت تولدتون رو
راستی اسم ( نام ) کسی که فوت کرده یا شهید شده یا کشته شده رو روی بچه تون نذارید چون بچه تون در آینده به همون سرنوشت اون فرد دچار میشه
اسم ، نام
Name
واژه نام
معادل ابجد 91
تعداد حروف 3
تلفظ nām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: nām]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی nAm
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
م، ، الهه خورشید خدای مهرو محبت فرشته زمینی معبد عشق و مصلت بر اتش نماد عدالت و نیکیها. نشان شجاعت و دلیری. ، مینی کمان ، فرمانروای صلح و عدالت در جهان
این واژه یقینا پارسی است.
از پارسی وارد برخی زبان های خاورمیانه مانند عربی شده.
همچنین این واژه از پارسی وارد آسیای شرقی شده.
ژاپنی ها واژگان زیادی از ریشه پارسی دارند. مثلا واژه مرد مردان در ژاپنی وجود دارد و دقیقا همین معنی را می دهد.
نام در اکثر زبان های هندو اروپایی دیده میشود و در زبان های غیر هندواروپایی هم دیده میشود
نام یک واژه از خانواده زبان های هندو اروپایی است و در زبان اوستایی زبان ویژه زرتشتیان پارسی وجود داشته و یک واژه پارسی است که وارد زبان های مختلف جهان شده است.
معنی و مفهوم واژ] ی نام به معنی /سرنوشت/ هست. انسان های باستان ایرانی با نامی که به او می نهادند سر نوشت اتی او را تغیین می کردند.
Numb بی حس - تلفظش شبیه اینه
جالب بدونیم تو زبان ژاپنی ( namae ) و مالائی و اندونزیایی ( nama ) هم مشابه همین تلفظ میشه
که یعنی ریشه این واژه فراتر از زبان های هنداروپاییه
خوابید، بستری شد
Nickname نام خودمانی
Surname نام خانوادگی
تخلص، اسم مستعار alias. nom de plume .
Pen name
خطاب
نام و لقب که در آن مدح باشد. ( منتهی الارب ) . عنوان. سمت. ( یادداشت بخط مؤلف ) : فیروزی بخشد رایت او را و گرامی دارد خطاب او را. ( تاریخ بیهقی ) . و واجب چنان کردی بلکه از فرایض نبوده که من حق خطاب وی نگاه داشتمی. ( تاریخ بیهقی ) . امیر محمود، وی را خواجه خواندی و خطاب او هم بر این جمله بود که نبشتی بدو. ( تاریخ بیهقی ) . بخط خویش چیزی بنویس و خطاب شیخی و معتمدی که دارد. ( تاریخ بیهقی ) .
... [مشاهده متن کامل]
لوا و عهد و خطاب خلیفه ٔ بغداد
خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد.
مسعودسعدسلمان.
نام : دکتر کزازی در مورد واژه ی نام می نویسد : ( ( نام واژه ای است آریانی ( هند و اروپایی ) در اوستایی ناما nāmāبوده است . در پهلوی و پارسی نام شده است . این واژه در فرانسوی nom است و در آلمانی name در انگلیسی name و در اسپانیایی nombre .
... [مشاهده متن کامل]
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 168 )
اسم
شناسه
دنی
در ایران باستان ، ناما بودهاست.
NAME
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)