نالیدن رباب

پیشنهاد کاربران

نالیدن رباب ؛ ببانگ درآمدن آن. آوا برآوردن آن :
نالید رباب ایرا کآزرده شد از زخمه
لیک از خوشی زخمه آواز همی پوشد.
خاقانی.
نالان رباب از عشق می ، دستینه بسته دست وی
بر ساعدش چون خشک نی رگهای بسیار آمده.
خاقانی.

بپرس