نالوطی. ( ص مرکب ) در تداول ، آنکه لوطی گری ندارد. که آئین رفاقت نداند. که نارو میزند. نارفیق. نادرویش. ناجوانمرد.
( ( دائی شکری رفیق باز و جوانمرد و دست و دل باز و لوطی بود و دائی رحمن گرفته و اخمو و بامبول زن و چاچول باز و نالوطی. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )بی مروت، لامروت، ناجوانمرد، نامرد+ عکس و لینک