ناقله

/nAqele/

معنی انگلیسی:
means of transport or conveyance, means of transport

لغت نامه دهخدا

( ناقلة ) ناقلة. [ ق ِ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث ناقل است. ( از فرهنگ نظام ) ( از اقرب الموارد ). || مردم از جائی به جائی رونده ، خلاف قطان. ( منتهی الارب ). ضدالقاطنین. ( معجم متن اللغة ). مردمی که از جائی به جائی روند و ساکن و متوطن در جائی نباشد، خلاف قطان. ( ناظم الاطباء ). ج ، نواقل. || کسانی که از قومی به قومی دیگر منتقل شوند. ( مرصع ). || بلائی از بلاهای روزگار. ( معجم متن اللغة ). نواقل الدهر؛ ای نوائبه التی تنقل من حال الی حال ، یقال : اصابته نواقل الدهر. رجوع به نواقل شود.

فرهنگ فارسی

مردمی که ازجایی به جای دیگرنقل مکان میکنند
( اسم ) مونث ناقل .

فرهنگ معین

(قِ لِ ) [ ع . ناقلة ] (اِ فا. ) مؤنث ناقل .

فرهنگ عمید

۱. =ناقل
۲. مردمی که از جایی به جایی نقل مکان کنند.

پیشنهاد کاربران

قابل انتقال
اسناد ناقله نبوده ( مثل سند رسمی وکالت بلاعزل . که فقط در حد اختیات توکیل شده و مثل سند مالکیت قطعی از اسناد ناقله نمیباشد
کسی که چیزی به او انتقال داده شده است
مستاجر کسی که هر بار در مکانی باشد

بپرس