ناقبه

لغت نامه دهخدا

( ناقبة ) ناقبة. [ ق ِ ب َ ] ( ع اِ ) ریش که بر پهلو برآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ناقب و ناقبة، قرحه ای که از پهلو برآید و در شکم پیشروی کند و سرش از درون باشد. ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). ریشی که بر پهلو برمی آید و بر شکم مستولی میگردد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ناقب شود. || بیمارئی است که به سبب دیر ماندن پهلو بر بستر حادث گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ناقب و ناقبة، داء للانسان من طول الضجعة. ( اقرب الموارد ). بیماری که عارض انسان میگردد از دیر ماندن پهلو در بستر. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس