نافه مشک. [ ف َ / ف ِ ی ِ م ُ / م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نافجه. فارةالمسک. ( السامی فی الاسامی ). نافجة. ( دهار ). لبیخة. ( منتهی الارب ). نافه : نافه مشکم که گر بندم کنی در صد حصارسوی جان پرواز جوید طیب جان افزای من.خاقانی.چون نافه مشک شب بسوزدبس عطسه که آن زمان زند صبح.خاقانی.چندین هزار نافه مشک امید رابر مجمر نیاز به یکدم بسوختم.خاقانی.و رجوع به نافه و ترکیبات آن شود.