نافع شدن. [ ف ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب )مفید افتادن. مؤثر افتادن. اثر کردن. نافع آمدن.- نافع شدن دارو ؛ مؤثر افتادن آن. رجوع به نافع آمدن شود.|| خوب کردن. به کردن. نفع کردن. فایده نمودن. ( ناظم الاطباء ).