نافروختن

لغت نامه دهخدا

نافروختن. [ ف ُ ت َ ] ( مص منفی ) نفروختن. مقابل فروختن. رجوع به فروختن شود. || ناافروختن. مقابل افروختن.

پیشنهاد کاربران

بپرس